
بی گمان شب پابرجا نخواهند ماند، افول پاسداران شب نزدیک خواهد بود و درخشش روز با آفتاب آزادی، در رستاخیز بزرگ کارگران و توده های در زنجیر درافق نمایان خواهد شد و در فردای خیزش توده های انبوه شهرو روستا نام جان باخته گان، زینت بخش پرچم های برافراشته توده ها ی رنج و کار خواهد بود و آرمان بزرگ جان باخته گان، آرمان بزرگ توده های انقلابی به پا خاسته!.
«هست شب، همچو ورم کرده تنی، گرم در استاده هوا،
هم از این رو است، نمی بیند اگر گم شده ای، راه اش را»
«هنوز از شب دمی باقی ست، می خواند در او شبگیر
و شب تاب، از نهان جای اش، به ساحل می زند سو سو»
نیما یوشیج
سی و شش سال است که جمهوری اسلامی بر طبل شب می کوبد، در درازای شب می پیماید، سیاهی شب را تیره تر می سازد تا عرصه را هر چه بیش تر بر روشنائی روز تنگ سازد و شب تاب همچنان در تلاش است تا ساحل روشنائی را نمایان سازد.
یاد باد از یارانی که به پا خاستند تا در برابر هیولای نظام اسلامی باز آمده از دوران توحش، تا در برابر پاسداران شب و تباهی ، پرچم سرخ رهائی را بر افراشته سازند و آفتاب روشن زندگی بخش را بتابانند.
سازمان ما روز یازده دی ماه، سالروز اعدام رفیق علیرضا شکوهی ( دبیر اول کمیته مرکزی سازمان ) چهره برجسته مقاومت در دو رژیم شاه و شیخ در سال 1362 را، روز جان باخته گان سازمان نام گذاری نمود، تا همه ساله، در این روز خاطره و یادشان را گرامی بداریم و با آنان تجدید پیمان نمائیم که به آرمان سوسیالیسم، آرمانی که آنان در راهش جان باخته اند، همچنان پایبند هستیم و راه دشوار و پر صلابت مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم را به عنوان تنها راه رهائی کارگران و زحمتکشان از قید ستم های طبقاتی، جنسی، قومی، ملی و مذهبی، که آنان پیموده اند، با همان پشتکار انقلابی آنان پی خواهیم گرفت.
آری سخن از یارانی است که به پا خاستند! اما نه به قصد مردن! به پا خاستند برای انسانی زیستن! به استقبال مرگ شتافتند برای پاس داری از زندگی و شرافت انسانی! به استقبال مرگ شتافتند، نه به عشق شهادت و وعده دروغین حور و غلمان! به پا خاستند برای برپائی جامعه ای انسانی بر روی زمین! به استقبال مرگ شتافتند به عشق آزادی! مرگ را پذیرا شدند به قصد دادخواهی و افشای بیداد، نه به قصد قهرمانی! مرگ را پذیرا شدند برای برقراری سوسیالیسم و عدالت اجتماعی!. ادامهٔ مطلب »