طومار اعتراض به حکم زندان سه نویسنده

همراه با اعتراض این سه نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران به حکم دادگاه، ما امضاکنندگان نیز ضمن محکوم کردن برخوردهای امنیتی با نویسندگان خواهان لغو حکم‌های صادرشده برای بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان (مهابادی) هستیم.

سری اول امضای طومار اعتراضی

بنا به اطلاعیه‌ی کارزار «اعتراض به حکم زندان سه نویسنده» که سری اول امضای طومار اعتراضی را منتشر کرده اند،  جمع‌آوری امضا همچنان ادامه دارد. نزدیک به بیست روز پیش ۵۴ نویسنده و هنرمند سرشناس در اعتراض به حکم –مجموعا- هجده سال زندان سه نویسنده: رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن بیانیه‌ منتشر کردند. در اطلاعیه‌ی کارزار نوشته شده که تاکنون ۷۴۰ تن بیانیه را امضا کرده‌اند که نزدیک به ۱۴۰ تن آنها غیر ایرانی هستند و قرار است در لیستی جداگانه اسامی‌‌‌شان منتشر شود. در میان امضاکنندگان ایرانی نام‌های شماری از نویسندگان سرشناس نیز وجود دارد. بنا بر اطلاعیه‌ی کارزار امضای طومار (پتیشن) ادامه دارد. در این آدرس می‌توانید امضا کنید( در صفحه‌ی مربوط به طومار نحوه‌ی صحیح ثبت امضا درج شده است):

www.change.org ادامهٔ مطلب »

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده

کانون نویسندگان ایران پرونده‌سازی و صدورحکم ‎های سرکوبگرانه‌ بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم می‌کند و خواهان لغو بی‌قید و شرط این حکم‌ها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همه‌ی نویسندگان و انسان‌های مدافع آزادی بیان می‌خواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.

به دنبال محاکمه‌ی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیست‌وپنجم اردیبهشت، رای شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند: یک سال برای اتهام «تبلیغ علیه نظام» و پنج سال برای اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور». نامربوط‌‌تر و سست‌بنیان‌تر از این اتها‌م‌ها «دلایل» و «مستندات» آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱۸ سال حکم زندان داده‌اند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شده‌اید؛ چرا نشریه‌ی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کرده‌اید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیت‌های پنجاه ساله‌ی کانون را در کتابی گرد آورده‌اید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفته‌اید؛ چرا پای بیانیه‌های دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشته‌اید! ادامهٔ مطلب »

کانون نویسندگان ایران:ممنوعیت برگزاری مراسم یکمین سالگرد درگذشت علی‌اشرف درویشیان

ممنوعیت برگزاری مراسم یکمین سالگرد درگذشت علی‌اشرف درویشیان
روز گذشته مامور وزارت اطلاعات در تماس تلفنی با شهناز دارابیان همسر علی‌اشرف درویشیان گفت که باید مراسم اعلام شده به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت درویشیان را لغو کند.

خــبــــر

—————————-

روز گذشته ماموران وزارت اطلاعات در تماس تلفنی با شهناز دارابیان همسر علی‌اشرف درویشیان و گلبرگ دختر او گفته‌اند که باید مراسم اعلام شده به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت درویشیان را لغو کنند. روز پیش از آن همسر و فرزندان علی اشرف درویشیان با انتشار اطلاعیه از برگزاری مراسم سالگرد درویشیان در بهشت سکینه کرج خبر داده بودند. به گفته‌ی مطلعان بهانه‌ی وزارت اطلاعات برای برهم زدن مراسم «سوء استفاده‌ی ضد انقلاب از مراسم» بوده است. این وزارت تاکید داشته که «به هیچ وجه نباید مراسم برگزار شود. فقط خانواده و فامیل نزدیک می توانند ساعت ده – یازده صبح جمعه بر سر مزار رفته و فاتحه بخوانند». در پی این ممانعت تهدیدآمیز خانواده‌ی درویشیان اطلاعیه‌‌ منتشر کرد و خبر داد که به «اجبار» مراسم لغو شده است. ادامهٔ مطلب »

اطلاعیه کانون نویسندگان ایران در ارتباط با اعدام زندانیان سیاسی کرد

نکته اینجاست که اعدام هم‌زمان سه جوان که دو تن از آنها (لقمان و زانیار) بیش از ۹ سال در زندان به‌سر ‌بردند، نه برای «اجرای عدالت» که برای پراکندن رعب و با هدف سیاسی انجام گرفته است. اعدام به‌خودی خود و به هر دلیل و در مورد هر کس که اجرا شود، عملی غیر انسانی و محکوم است؛ خاصه اگر به منظور ایجاد وحشت و قفل زدن بر دهان مردم انجام شود. اعدام در ایران فقط یک روش غیر انسانی برای مجازات نیست بلکه در عین حال ابزاری است برای جلوگیری از آزادی بیان و دیگر آزادی‌های اجتماعی و سیاسی. به این معنا مخالفت با اعدام و بیرون راندنش از جامعه نه تنها انسانیت را به آدمی بازمی‌گرداند بلکه دفاع از آزادی نیز هست.

اعدام سه زندانی سیاسی
صبح روز شنبه ۱۷ شهریور سه زندانی سیاسی زانیار مرادی، لقمان مرادی و رامین حسین پناهی اعدام شدند. پیش از آن بسیاری از فعالان مدنی، سیاسی و نهادهای حقوق بشری در داخل و خارج کشور خواستار توقف اجرای حکم این سه نفر شده بودند.
زانیار و لقمان مرادی در مردادماه ۱۳۸۸ در مریوان به اتهام ترور فرزند امام جمعه مریوان دستگیر شدند. این دو پس از صدور حکم اعدام در نامه‌ای نوشتند که زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده و هیچ نقشی در این ترور نداشته‌اند
این دو زندانی سیاسی در حالی روز شنبه ۱۷ شهریور به اتهام محاربه اعدام شدند که پرونده آن‌ها در دادگاه کیفری استان تهران باز است.
صالح نیکبخت، وکیل زانیار و لقمان مرادی می‌گوید که اجرای حکم اعدام آن‌ها در حالی که پرونده قتل رسیدگی و اتهام آنها ثابت نشده غیرقانونی است چون اتهام محاربه به دلیل همین اتهام قتل متوجه آنها شده است.
رامین حسین‌پناهی ۲۴ ساله و متهم به عضویت در حزب «کومله» بود. او پنجم بهمن ۱۳۹۶ در دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم شد. این حکم ۲۰ فروردین ۹۷ به تایید دیوان‌عالی کشور رسید.
وکلای رامین روند دادگاه را ناعادلانه خواندند و گفتند او در طول دوران تحقیقات مقدماتی و بازجویی در سلول‌های انفرادی، از دسترسی به وکیل و خانواده‌ محروم بوده و برای اعتراف تلویزیونی تحت فشار قرار گرفته است. ادامهٔ مطلب »

خبر از کانون نویسندگان ایران:ابلاغ حکم به عضو سابق هیئت دبیران کانون

بکتاش آبتین به دلیل انتشار تصویر صورت ضرب دیده فرزند ناصر زرافشان توسط ماموران امنیتی، به «تبلیغ علیه نظام»، متهم شده است

پنجاه میلیون ریال جریمه نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) حکمی است که شعبه ۲ دادگاه انقلاب کرج روز ۱۱ خرداد به بکتاش آبتین شاعر ، فیلمساز و عضو سابق هیئت دبیران ابلاغ کرد. اتهام بکتاش آبتین در این پرونده «تبلیغ علیه نظام» است و مستندات آن انتشار عکس در صفحه‌ی اینستاگرام.

پاییز ۱۳۹۵ ماموران امنیتی و انتظامی مانع برگزاری مراسم کانون نویسندگان ایران به‌مناسبت سالگرد قتل زنده‌یادان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در گورستان امامزاده طاهر کرج شدند. در یکی از یورش‌های ماموران به جمعیت بکتاش آبتین و مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون و یکی از وکلای پرونده قتل‌های سیاسی پاییز ۱۳۷۷) مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. در این حمله صورت مزدک به شدت آسیب دید. آنها سپس بازداشت و روز سوم به قید کفالت آزاد شدند. بیرون بازداشتگاه بکتاش آبتین از صورت آسیب دیده‌ی مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را درصفحه‌ی اینستاگرام خود قرار داد. دادستانی کرج برای انتشار این عکس پرونده‌ای تشکیل داد و آبتین را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بارها احضار و بازجویی کرد و سرانجام روز 11 خرداد حکم دادگاه را به او ابلاغ کرد: پنجاه میلیون ریال جریمه نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) ادامهٔ مطلب »

شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران

سالی که گذشت برای مردم ایران ، سال فشارهای اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی افزون تر بود . برای ما نویسندگان و اهل فرهنگ، در همچنان بر پاشنه ی سانسور و سرکوب آزادی چرخید. حرکت‌های اعتراضی مردم و افزایش اعتصاب‌ها و اعتراض‌های معلمان ، کارگران، پرستاران ، مال باختگان ، دانشجویان و دیگر لایه های اجتماعی به جان آمده در سراسر سال و به ویژه در دی ماه گذشته ، پیامد چنین اوضاع وخیمی است که همچنان ادامه دارد و واپسین نمونه‌ی چشمگیر آن برآمدِ حرکت اعتراضی زنان بر ضدّ تبعیض جنسیّتی است .

عاشقا ! خیز کامد بهاران

چشمه‌ی کوچک از کوه جوشید

گل به صحرا در آمد چو آتش

رود تیره چو توفان خروشید

دشت از گل شده هفت رنگه

نوروز برخاسته از بهترین جلوه های تاریخ و فرهنگ مردم ایران در پاسداشت و ستایش نوزایی طبیعت و شادی و رامش زندگی مردمان است .

سالی که گذشت برای مردم ایران ، سال فشارهای اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی افزون تر بود . برای ما نویسندگان و اهل فرهنگ، در همچنان بر پاشنه ی سانسور و سرکوب آزادی چرخید. حرکت‌های اعتراضی مردم و افزایش اعتصاب‌ها و اعتراض‌های معلمان ، کارگران، پرستاران ، مال باختگان ، دانشجویان و دیگر لایه های اجتماعی به جان آمده در سراسر سال و به ویژه در دی ماه گذشته ، پیامد چنین اوضاع وخیمی است که همچنان ادامه دارد و واپسین نمونه‌ی چشمگیر آن برآمدِ حرکت اعتراضی زنان بر ضدّ تبعیض جنسیّتی است . ادامهٔ مطلب »

مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران برگزار شد

بی‌تردید آنچه در تصمیم حاکمیت مبنی بر عدم دخالت نهادهای امنیتی در برگزاری این دوره‌ی مجمع عمومی کانون تاثیر بسزا داشته، اعتراضات سراسری مردم در هفته‌های اخیر بوده است.
کانون نویسندگان ایران – ۱٨ بهمن ۱٣۹۶

مجمع عمومی عادی سالانه‌ی کانون نویسندگان ایران روز جمعه ۱٣ بهمن در منزل یکی از اعضا برگزار شد. این مجمع باید شهریور ۱٣۹۵ تشکیل می‌شد؛ اما روز برگزاری با یورش ماموران امنیتی به محل مجمع، متوقف ماند. چند ماه بعد هیئت دبیران برای تکمیل اعضای خود ناچار شد انتخابات مکاتبه‌ای برگزار کند (پیش‌تر گزارش آن منتشر شد). در سالگشت انتخابات تکمیلی، هیئت دبیران تصمیم گرفت مجمع عمومی را فرا بخواند. به همین منظور کمیسیون تدارک مجمع را مامور کرد تا کارهای لازم را انجام دهد. تلاش‌های کمیسیون تدارک مجمع عمومی روز سیزدهم بهمن ۱٣۹۶ منجر به برگزاری مجمع شد؛ البته در فضایی از بیم و امید. ادامهٔ مطلب »

بیانیه کانون نویسندگان ایران:در نوزدهمین سالگرد قتل تبهکارانه ی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده یاد جان باختگان آزادی را گرامی می داریم

روز جمعه هفدهم آذرماه ساعت ٣ عصر بر مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در گورستان امامزاده طاهر کرج گرد می آییم و یاد و نام جانباختگان راه آزادی اندیشه و بیان را گرامی می داریم.
کانون نویسندگان ایران
١٤ آذر ١٣٩٦

در آستانه ی نوزدهمین سالگرد قتل های سیاسی پاییز ١٣٧٧ و حذف فیزیکی محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، دوتن از اعضای متعهد کانون نویسندگان ایران، سیاهی آن روزهای رعب و وحشت و تهدید چنان بر قامت پاییز سایه می افکند که هر قلب روشنی را به درد می آورد و انگیزه ی دادخواهی برای خون های پاک ریخته شده را در ذهن هر آزادی خواه، بیش از پیش بیدار می کند.

اکنون نوزده سال از جنایتی می گذرد که در راستای اجرای سیاست سرکوب و حذف مخالفان و دگراندیشان رخ داد. گرچه چنین سیاست هایی در حکومت های پیشین نیز به شکل های مختلف از تهدید و به بند کشیدن و داغ درفش کردن به اجرا درمی آمد، در دوران حاکمیت جدید به برنامه ای سازمان یافته، علنی و همه جانبه بدل شد که اگر هم جناحی از حاکمیت، در یک مورد خاص، قتل های پاییز ٧٧، زیر فشار افکار عمومی نتوانست آن را انکار یا پرده پوشی کند، طرح و اجرای آن را به نیروهای خودسر سازمان های امنیتی نسبت داد. اما بر کم تر کسی پوشیده است که برنامه ای سازمان یافته برای نابودی نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران مستقل و منتقد در کار بود که طی چند سال، نخست با سرهم کردن و پخش برنامه ی ننگینی چون «هویت» در تلویزیون جمهوری اسلامی، برای پاپوش دوزی و بدنام کردن روشنفکران و آن گاه احضار مکرر نویسندگان مستقل و اعضای کانون نویسندگان ایران به مراکز امنیتی و ایجاد فضای رعب و وحشت و تهدید به قتل طرح ریزی شد و سپس چون نتوانستند روشنفکران مستقل را از پا در آورند کمر به قتل آنان بستند. ادامهٔ مطلب »

گزارش ویژه/ قرق گورستان در هفدهمین سالروز درگذشت احمد شاملو

لشکرکشی برای گروهی از آدم‌های غیر مسلح که به مدنی‌ترین شیوه خواسته‌اند مراسمی برگزار کنند، چه معنایی جز سرکوب و تحمیل سکوت و سکون دارد؟! چه معنایی جز برملا کردن عمق بی‌حقوقی انسان‌ها در آن جامعه دارد؟ این بی‌تابی در مقابل جزیی‌ترین رفتارهای مدنی ناشی از چیست؟! چه چیز در پس این سرکوب حفظ و حمایت می‌شود؟ و آیا این شیوه در جامعه‌ای چنین جوشان تا کجا تا کی می‌تواند ادامه داشته باشد؟!

دیروز دوم مرداد هفدهمین سالروز درگذشت احمد شاملو بود و قرار کانون نویسندگان ایران به برگزاری مراسم نکوداشت او. کاری چنین سهل و عادی اما در هفده سال گذشته عرصه‌ی کشاکش نهان و آشکاری بوده است که اگر وصف و خبرش را گرد آوریم چیزی می‌شود در ردیف مثنوی هفتاد من کاغذ. در میان آن تهدیدها و مزاحمت‌ها و محاصره‌ها و «نوآوری» هایی مثل نصب بلندگو و پخش روضه خوانی و نوحه گویی، کانون دلخوش به اجرای همان اندک «مراسم» بود و امیدوار به بهبود وضع. سال گذشته ماموران در ترفندی عجیب درهای گورستان را بستند تا از انجام مراسم کانون جلوگیری و به خیال خودشان صورت مسئله را پاک کنند، و شد آنچه دیدیم.
امسال هم با یک در نیمه باز و گماردن ماموران اطلاعاتی و ماشین‌های پلیس در جلوی آن از ورود اعضای کانون که برای ماموران شناخته شده بودند یا کسانی که ظن شرکت در مراسم بر آنها می‌رفت جلوگیری می‌کردند؛ پس جمعیت دو بخش شد بخشی داخل گورستان بر مزار بودند و دیگران بیرون در پشت نرده‌ها. و هردم بر میزان جمعیت دو سو افزوده می‌شد گرچه هنوز با شمار ماموران برابری نمی‌کرد! دقایقی از زمان تعیین شده برای مراسم نگذشته بود که ماموران جمعیت داخل را بیرون راندند و در آستانه‌ی در، دو گروه درهم رفت، جمعیت وسعت گرفت و صدای شعر و کف برخاست. ماموران، از امنیتی و انتظامی، در کار پخش و پلا کردن جمعیت بودند که دل در انجام کار داشت و پا یاری‌اش نمی‌کرد تا به فریادها و هل دادن‌های ماموران گام بردارد. پس ترفندی به کار بردند تا مگر هراس در پراکندن جمعیت یاریشان کند. پر صدا به سوی جوانی (بهنام ابراهیم زاده)رفتند دستهایش را پیچانده با خود بردند. یورش دوم به طرف بکتاش آبتین یکی از اعضای هیئت دبیران کانون بود او را نیز کشان کشان بردند. هدف سوم جوانی دیگر . . . (نام نامعلوم). اما جمعیت به هراس که نیفتاد هیچ، فریاد «ولش کن، ولش کن» سر داد.  ادامهٔ مطلب »

شاعر و آینه: گزارش یک مراسم در جزیره ی ثبات! اکبر معصوم بیگی

رئیس دانا را نیم ساعت بعد آزاد می کنند و راهی تهران می شود. می مانیم تا ببینیم تکلیف آبتین چه می شود. از آبتین خبری نیست. به همراه ناصر زرافشان به طرف در ماشین رو می رویم که حالا محل استقرار فاتحان گورستان است . کاشف به عمل می آید که از آبتین عزیز خواسته اند که تعهد بدهد که دیگر به گورستان نیاید، آبتین هم گفته است خلافی نکرده ام که » تعهد » بدهم. هنوز از سرنوشت او خبر دیگری نداریم.

جسم شاعر بزرگی هفده سال پیش به » خواب ابدی» رفته اما شعر او چنان زنده است که از پس این همه سال حکومت همه ی نیرو و عِذه و عُده ی خود را بسیج می کند تا دوستداران شاعر به رسم هرسال بر مزار این همیشه بیدار گرد نیایند و به این دُر خوشاب شعر معاصر فارسی ادای احترام نکنند. از جمعه صبح( گمان که جمعه است و مراسم در این روز برگزار می شود!) گورستان را قرق می کنند، هشدار می دهند که به سر مزار نروید و چون می دانند که هشدار ها بی فایده است، دوشنبه از صلات ظهر در گورستان بیتوته می کنند، یک درِ گورستان را به کلی می بندند، یک لته ی در ماشین رو را پیش می کنند، می ایستند و آدم های نشان کرده را جلب می کنند، اخطار می دهند که: تو نروید و اگر احیاناً سر بپبچید، می گیرندتان و در خودرو های منتظر بازداشت نیروی انتظامی می چپانندتان. اما، در هر حال، با همه ی فشار ها و تعقیب و گریزها ، اهانت ها و تهدید به بگیر و ببندد ها و زبان آکنده از خشونت لفظی خاص این نیروها، دویست – سیصد نفری از دوستداران شاعر توانسته اند با وجود تعقیب و گریز های بی وقفه خودرا به مزار شاملوی بزرگ برسانند .امسال بنابردرخواست کانون نویسندگان ایران هریکی از دوستداران شاعر شاخه گل سرخی به دست، همه ی کوشش خودرا به کار می برند تا از دست نگاهبانان جزیره ی ثبات بگریزند و شاخه ی گل را نثار مزار شاعر کنند. حلقه ی محاصره هر لحظه تنگ تر می شود، حتی نمی گذارند یک دقیقه در جایی بایستی : در بیرون، از ورود اعضای » کانون» اکیداً جلوگیری می کنند، به نام و نشان دقیق صداشان می کنند و خط و نشان می کشند که:» بروید، بازداشت می کنیم، نمی گذاریم احدی تو برود،

گزارش ویژه/ قرق گورستان در هفدهمین سالروز درگذشت احمد شاملو

ادامهٔ مطلب »

بیانیه کانون نویسندگان ایران درهفدهمین سالگرد درگذشت شاملو

در هفدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، احمد شاملو، دوشنبه دوم مردادماه ۱۳۹۶ ساعت ۵ عصر در گورستان امام‌زاده طاهر گرد هم می­ آییم و مزارش را گلباران می­ کنیم …

در هفدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، احمد شاملو، یادش را گرامی می ­داریم،

یادِ او
که جهان را آباد و رها می­ خواست و انسان را جویای شکوه از یاد رفته‌اش؛ که پایش را بریده بودند اما همچنان به‌پا و استوار بر استوای زمین ایستاده بود؛ برای عدالت، آزادی و برابری و برای هرآنچه برای ما به یادگار نهاده‌ است.
در این روزها که حصار شرارت بی‌صداتر از همیشه و بی‌چهره‌تر از پیش می‌کوشد تنگ و تنگ­تر شود و سیاهی به هزار ترفند در تقلاست تا آن کلام کوچک دوستی را از خاطرمان ببرد بر مزار او گرد هم می­ آییم؛
نه به آئین پرستش مردگان مرگ
یا به هیئت سوگواران حِرفَت
از این رو که آن شکسته‌ی رنگ‌آجین امروز سنگِ نشان ماست، تا فراموشمان نشود چه سرهای پرشور و چه جان‌های زیبایی بر این راهِ تفته رفته­است.
پس شانه به شانه­ ی هم هر کدام با شاخه گلی سرخ در دست می‌آییم و یک‌صدا «خطابه‌ی آسان در امید» می‌خوانیم: ادامهٔ مطلب »

کشتار مردم محکوم است! کانون نویسندگان ایران

کانون نویسندگان ایران به خانواده‌های کشته‌گانِ این رخداد تسلیت گفته و هشدار می‌دهد که این یورش خونبار، هرگز نباید دستاویز حاکمیت برای بسته‌تر کردن هرچه بیشتر فضای جامعه شود …

موج حمله‌های مسلحانه‌ی کور زندگی و جان مردم جهان را از شرق تا غرب آماج خود قرار داده است. هنوز خبر حمله‌ی مسلحانه به لندن تازه بود که حمله‌‌ای دیگر روز چهارشنبه، هفدهم خرداد ۱٣۹۶، در دو نقطه از تهران رخ داد. اقدامی که به کشته و زخمی شدن بیش از پنجاه تن انجامید. اگر چه «تروریسم» پدیده‌ی تازه ای نیست و پیشینه‌ای دراز دارد؛ اما نوترین شکل آن در قامت و نام «داعش» همه‌ی بی‌رحمی‌ها و قساوت‌ها و نیز غیرانسانی‌ترین شیوه‌های کشتار را یک‌جا به نمایش گذارده است. پدیده‌‌ای چنین شوم بدون ویرانه‌های وسیع سیاسی و اجتماعی، بدون حامیان قدرتمند نمی‌توانست پا بگیرد، بگسترد و به حیات ننگین خود ادامه دهد. پیداست که در اینجا و آنجای جهان دولت‌هایی بر اساس منافع خود گاه با آن می‌ستیزند و گاه، به وقت لزوم، با آن می آمیزند و تقویتش می‌کنند. طوری که «داعش» و دیگر گروه های تبهکارِ ظاهرالصلاح تر در کنار نقش اصلی خود، به اسم عام، به پرده‌ی استتارکننده ی جنایت‌ها و رذالت‌های تروریسم دولتی بدل شده اند. حمله های مسلحانه ی کور در همه‌ی شکل‌های خود نه تنها جان و سلامت انسان‌های بی گناه را می‌گیرد، نه تنها وحشت می‌پراکند بلکه به دولت‌ها بهانه می‌دهد تا آزادی‌های مردم، به ویژه آزادی های اجتماعی، سیاسی و مدنی و نیز آزادی بیان را هر چه بیشتر محدود کنند. ادامهٔ مطلب »

فیلم/ هوشنگ گلشیری : آنقدر عزا برسرمان ریخته اند که فرصت زاری نداریم

ما حاضریم بهای آزادی بیان وجامعه مدنی راپرداخت کنیم.
هوشنگ گلشیری ( ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ – ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ )
فیلم/  هوشنگ_گلشیری قتلهای زنجیره ای  آذر۷۷

 

بازداشت دو هنرمند جوان در جنوب

سه‌شنبه شب 233 آذر ماموران امنیتی حسن موسوی (سید خون) را در خرمشهر و رئوف دلفی را در آبادان بازداشت و به محل نامعلوم منتقل کردند. وضعیت ، دلیل و محل بازداشت آنها تا امروز معلوم نشده است. رئوف دلفی و حسن موسوی هر دو شاعر و هنرمند هستند.

سه‌شنبه شب 233 آذر ماموران امنیتی حسن موسوی (سید خون) را در خرمشهر و رئوف دلفی را در آبادان بازداشت و به محل نامعلوم منتقل کردند. وضعیت ، دلیل و محل بازداشت آنها تا امروز معلوم نشده است. رئوف دلفی و حسن موسوی هر دو شاعر و هنرمند هستند.

سه‌شنبه شب 233 آذر ماموران امنیتی حسن موسوی (سید خون) را در خرمشهر و رئوف دلفی را در آبادان بازداشت و به محل نامعلوم منتقل کردند. وضعیت ، دلیل و محل بازداشت آنها تا امروز معلوم نشده است. رئوف دلفی و حسن موسوی هر دو شاعر و هنرمند هستند.
دلفی (شاعر و بازیگر) و موسوی (شاعر و روزنامه‌نگار) در شبکه اجتماعی اینستاگرام فعال بودند و نسبت به مسایل اجتماعی و امنیتی بودنِ فضای فرهنگی رویکردی انتقادی داشتند.
حسن موسوی به دنبال جلوگیری نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم یادبود محمد مختاری و محمد‌جعفر پوینده و ضرب و شتم و بازداشت تعدادی از اعضای کانون نویسندگان ایران در دوازدهم آذر ، با انتشار مطلبی با عنوان «باز هم گرفتند و بردند و زدند» در کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام خود، به سیاست‌های امنیتی در مورد مراسم بزرگداشت نویسندگان کشته شده در قتل‌های زنجیره‌ای انتقاد کرده بود.

بیانیه ‌کانون نویسندگان ایران: هجدهمین سالگرد قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده

در هجدهمین سالگرد قتل جانباختگانِ راه آزادی، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، کانون نویسندگان ایران بار دیگر اعلام میکند که با آرمانهای پاک و آزادیخواهانه ی یاران از دست رفته ی خود برای دست یابی به آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، بر همان پیمان است که بود، هرگز حتا یکدم از دادخواهی در نمیگذرد و تا محاکمه و مجازات آمران و عاملانِ جنایتهای سه دهه ی اخیر و برچیده شدن تمامی بساطِ شکنجه و آزار و آزادی کُشی دمی از پای نمینشیند.

در هجدهمین سالگرد قتل جانباختگانِ راه آزادی، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، کانون نویسندگان ایران بار دیگر اعلام میکند که با آرمانهای پاک و آزادیخواهانه ی یاران از دست رفته ی خود برای دست یابی به آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، بر همان پیمان است که بود، هرگز حتا یکدم از دادخواهی در نمیگذرد و تا محاکمه و مجازات آمران و عاملانِ جنایتهای سه دهه ی اخیر و برچیده شدن تمامی بساطِ شکنجه و آزار و آزادی کُشی دمی از پای نمینشیند.

هجده سال از خزان هولناک سال۱٣۷۷ گذشت. اما روشنایی هنوز در پرده های تو در تو و تاریکِ ابهام زندانیست. هر چند در آن پاییز مرگبار شاخه ها و برگ های قتلهای سازمانیافته و سیاسی- عقیدتی نمایان شد، اما ریشه های رویکرد ارتجاعی کشتار و حذف مخالفان و دگراندیشان نه تنها همچنان برجا مانده است بلکه سیر آن را میتوان تا نخستین سالهای پاگرفتن حاکمیت جدید پی گرفت. حذف فیزیکی مخالفان و منتقدان در بسیاری از شهرها به گونه ای شکل گرفت که رعب و وحشت را در بدنه ی جامعه بپراکند. پیام نمایندگان ستم روشن بود: هر صدای آزادی خواهانه ای را در گلو خفه می کنیم! سپس برای زمینه سازی فرهنگی – تبلیغاتی ساخت برنامه های تلویزیونی بر ضد روشنفکران مستقل در دستور کار قرار گرفت. دور تازه ی سرکوبِ آزادیخواهان با برنامه های ننگینی چون»هویت» از سوی کارگزاران امنیتی در سیمای جمهوری اسلامی آغاز شد .آن گاه نوبت به احضار و تهدید نویسندگان، شاعران و همه ی روشنفکران مستقلی رسید که درپی تجدید فعالیت نهاد مستقل اهل قلم، کانون نویسندگان ایران، بر آمده بودند. طرح ناکام به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان در سفر ارمنستان و ربودن یکی از فعالان کانون، این چرخه ی وحشت افکنی را به اوج های تازه ای رساند. ادامهٔ مطلب »

کانون نویسندگان ایران:دوم آذر سی و یکمین سال درگذشت غلامحسین ساعدی

نقادان تیزقلم اگر دلمرده نباشند پای بر گلویش می‌فشارند، بی‌اعتنایی و تشخیص آگاهانۀ مردم جانش را می‌گیرد. هر چند که به ظاهر اکثریت با شبه‌هنرمندان است ولی قدرت واقعی در هنر ماندگار برای تمام نسل‌هاست که بدست هنرمندان واقعی ملت پرداخته می‌شود. . .

نقادان تیزقلم اگر دلمرده نباشند پای بر گلویش می‌فشارند، بی‌اعتنایی و تشخیص آگاهانۀ مردم جانش را می‌گیرد. هر چند که به ظاهر اکثریت با شبه‌هنرمندان است ولی قدرت واقعی در هنر ماندگار برای تمام نسل‌هاست که بدست هنرمندان واقعی ملت پرداخته می‌شود. . . «

شبه‌هنرمند زائیدۀ سانسور است

توضیح: غلامحسین ساعدی هنگام مرگ در دوم آذر ۱۳۶۴ هنوز پنجاه سال نداشت (دی ۱۳۱۴) اما کارنامه ی پرباری از داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و ترجمه فراهم آورده بود و شهرت و محبوبیتی بسزا . روانپزشکی مجرب بود و مهمتر از هرچیز انسانی متعهد. از اعضای موثر کانون نویسندگان ایران در دور اول (دهه ۴۰) و یکی از دبیران دوره دوم فعالیتهای کانون (اواخر دهه ۵۰) بود. او در سال ۱۳۶۰ ناچار به فرار از ایران شد خودش در این باره گفته است:»ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول انقلاب ایران بیشتر از داستان‌نویسی و نمایشنامه نویسی که کار اصلی من است، مجبور بودم که برای سه روزنامه معتبر و عمده کشور هر روز مقاله بنویسم.

. . . پیش از قلع و قمع و نابود کردن روزنامه‌ها، بعد از نشر هر مقاله، تلفن‌های تهدیدآمیزی می‌شد تا آنجا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه مخفی داشته باشم. در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید می‌کردند که جای مرا پیدا کنند و آخر سر دوستان ترتیب فرار مرا دادند و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از راه کوه‌ها و دره‌ها از مرز گذشتم و به پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند حقوقدان فرانسوی ویزای فرانسه را گرفتم و به پاریس آمدم.»

اما زندگی او در فرانسه چندان نپایید و چهار سال بعد از ورودش درگذشت در حالی که هنوز جوان بود. گلشیری جایی در علت مرگ او گفته بود:»دق کرد».

غلامحسین ساعدی یکی از سخنرانان شبهای شعر گوته معروف به «ده شب شعر» بود. در اینجا بخش هایی از سخنرانی او را نقل می کنیم:

ادامهٔ مطلب »

بیانیه ی کانون نویسندگان ایران در اعتراض به جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت احمد شاملو

کانون نویسندگان ایران با سپاس و قدردانی از ایستادگی مردم، اقدام اخیرِ ماموران انتظامی و امنیتی را نمونه ی آشکارِ نقض آزادی بیان و اندیشه می داند و این گونه رفتارهای سرکوب گرانه را محکوم می کند.

کانون نویسندگان ایران با سپاس و قدردانی از ایستادگی مردم، اقدام اخیرِ ماموران انتظامی و امنیتی را نمونه ی آشکارِ نقض آزادی بیان و اندیشه می داند و این گونه رفتارهای سرکوب گرانه را محکوم می کند.

مردم آزاده !

روز دوّم مرداد ۱۳۹۵ به فراخوان کانون نویسندگان ایران، قرار بود شانزدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، برسرِ خاک او برگزار شود، امّا حاکمیت در ضدّیت با احمد شاملو و کانون نویسندگان ایران، یک باردیگر نشان داد که در سرکوب آزادیِ اندیشه و بیان، از هیچ خشونتی دریغ نمی کند. در کمال ناباوری، ماموران امنیتی درهای گورستان عمومی را بستند تا شاید مانع از اجرای برنامه های کانون شوند امّا مردم آزادی خواه و دوستداران شاملو، فضای امنیتی و پلیسی را برنتابیدند و در پشت درهای بسته، به بیانیه ی کانون نویسندگان ایران گوش فرادادند و سپس به شعرخوانی پرداختند.

کانون نویسندگان ایران با سپاس و قدردانی از ایستادگی مردم، اقدام اخیرِ ماموران انتظامی و امنیتی را نمونه ی آشکارِ نقض آزادی بیان و اندیشه می داند و این گونه رفتارهای سرکوب گرانه را محکوم می کند. ادامهٔ مطلب »