پس از ساعت ها پخش اخبار دروغ و ضد و نقیض برای خریدن زمان به منظور مدیریت و کنترل امنیتی و در خلال آن مستقر کردن نیروهای انتظامی بهطورگسترده در شهرهای مهم کشور، رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی بالاخره اعلام کردند ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه، محمدعلی آلهاشم، امامجمعهٔ تبریز، مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی، سیدمهدی موسوی، سرتیم حفاظت رئیسی، یکی از محافظان رئیسی، و کادر پرواز بالگرد حامل آنان، روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳، در راه بازگشت به تبریز در سانحهای هوایی کشته شدند. ابراهیم رئیسی در مراسمی برای افتتاح سد مشترک “قیزقلعهسی” با جمهوری آذربایجان بر روی رودخانه مرزی “ارس” به استان آذربایجان شرقی سفر کرده بود. با تأیید علی خامنهای، “محمد مخبر دزفولی“ معاون اول رِئیسی که در پروندههای زیادی از ضایع کردن حقوق مردم دست دارد و پیشتر با ادعای ساخت واکسن کرونای داخلی باعث مرگ چندین هزارتن از شهروندان شده، سکان اجرایی کشور را در دست خواهد گرفت و بنابر قانون اساسی جمهوری اسلامی، ظرف ۵۰ روز آینده انتخابات ریاستجمهوری ایران مجدداً برگزار میشود.
گزارش های ضد و نقیض در باره سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی
ابراهیم رئیسی یکی از مهره های کلیدی جمهوری اسلامی در سرکوب و کشتار مخالفان بود. رئیسی که ابتدا در مقام دادستان کرج بود به سرعت پله های ترقی را در قوه قضاییه جمهوری اسلامی طی کرده و در کشتار زندانیان سياسي در سال ۶۷ یکی از اعضای ۴ نفره منصوب خمینی در هیات مرگ بود؛ هیاتی که هزاران زندانی سیاسی که دوران محکومیتشان را سپری می کردند در طی کمتر از یک ماه به جوخههای اعدام سپرد.
رئیسی بخاطر همین سابقهی ننگین در سرکوب مخالفان، از سوی خامنهای ابتدا به ریاست قوۀ قضائیه و سپس مقام ریاست جمهوری گمارده شد. در دوران ریاست قوه قضائیه در سال های ۹۷ و ۹۸ و نیز ریاست جمهوری اش و در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» هم، این اعدامها ادامه یافتند.
رئیسی کارگزاری مورد اعتماد ویژه شخص خامنه ای و بنابر برخی نظرات یکی از کاندیداهای رهبری آینده و عنصری مهم در شورای انقلاب بود که می توانست نقشی مهم در جانشینی رهبری ایفا کند. اگرچه او در دوره ریاست جمهوری به عنوان مهره ای گوش به فرمان خامنه ای که اراده ای از خود نداشت مطرح بود ولی به واسطه جایگاهش در شورای رهبری و سابقه ننگینش در جنایت و آدم کشی می توانست نقشي کلیدی در انتخاب رهبری آینده بازی کند و از این رو نظام جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای یکی از مهم ترین و کلیدی ترین افراد را در سلسله مراتب نظام از دست داده است؛ کارگزاری که در طول چهار دههٔ گذشته در کشتار مبارزان راه آزادی در ایران نقشی بسزا ایفا کرد .
مردم از شخص ابراهیم رئیسی چند چهره می شناسند. به عنوان جلاد ۶۷، رئیس قوه قضائیه که در دوران ریاست خودش، احکام مرگ بسیاری را صادر کرده و در دوران ریاست جمهوری اش سرکوب دانشجویان، استادان دانشگاه و زنان شدت گرفته و شمار وسیعی از معلمان و استادان دانشگاه اخراج شدند؛ وضع اقتصادی مردم نه تنها بهتر نشد که رو به وخامت بیشتری گذاشت. رئیسی مخصوصا زحمتکشان کشور را در تنگنای بیشتری قرار داد و به هیچ کدام از وعده های انتخاباتیش در زمینه بهبود وضعیت اقتصادی عمل نکرد و از اینرو از جانب مطالبه گران معترض در خیابانها همواره این شعار را می شنیدیم که «رئیسی دروغ گو حاصل وعده هات کو» .
هر بخشی از کارنامه رئیسی، جنایت بار، خونبار و حاکی از بی کفایتی و در عین حال سرسپردگی به نظامی است که چهار دههٔ است زندگی را برای مردم ایران به جهنم تبدیل کرده است. مردم با ابراز خوشحالی و شادی شان مرگ مردی را جشن گرفتند که مهره ای سرسپرده به نظام بود. مردن ابراهیم رئیسی موجب شادی و ابراز خوشحالی در میان بخش های گسترده ای از مردم شد، تا جایی که نوشتن در شبکه های اجتماعی در مورد رئیسی از جانب قوه قضائیه منطقه ممنوعه اعلام شد و کاربران را تهدید به پرونده سازی و جرم انگاری کردند .
اما در این رابطه شاهد موضعگیری مشمئزکننده خاتمی و روحانی و طیفی از اصلاح طلبان بودیم. پیام تسلیت انان مسلما از جانب مردم ایران نه یک اقدام دیپلماتیک که خون شویی از جنایت های مردی است که بیش از ۴ دهه دستش در خون بوده و از انگشتانش خون می چکید و این بیش از هر چیز دهن کجی اشکار این شخصیت ها را به مردمی نشان می دهد که هر روزه زیر فشار و سرکوب نظام جمهوری اسلامی هزینه می دهند. بی گمان در حافظه تاریخی مردم ایران این نامها به عنوان حامیان جنایت بر علیه بشریت ثبت خواهد شد.
مرگ رئیسی چالشی جدید بر سر بحران موجودیت نظام جمهوری اسلامی پدید آورده که برگماری در بالا از طریق مهندسی آن در عین تظاهر به «انتخابات»، به موازات نفرت عمومی عمق یابنده مردم از همه مهره ها و بازیگران گروهبندی های وابسته به قدرت و تحریم همه آنها در پائین ویژگی آن است.
مرگ رئیسی، چالشی تازه بر سر بحران موجودیت نظام
بیان دیدگاه