در آخرین سالهای دههی 60 و اولین سالهای دههی 70 ایدهی «کنترل کارگری» و «خودگردانیِ کارگری» در جنبش چندوجهیِ اعتراضیِ معروف به جنبش «1968» همهگیر شد. این گرایشِ فراملی به خواناترین وجهی در ماه مه 1968 احتمالاً در اثنای اعتصابات سراسریِ فرانسه با درخواست خودگردانی «Autogestion» تجلی پیدا کرد. آرزوی انسانی و دمکراتیزه کردن رادیکالِ شرایط کار از اجزای مرکزی جستجو برای یک آلترناتیو اجتماعی بود، آلترناتیوی فراتر از سرمایهداری و سوسیالیسم دولتی، فراتر از نمادهای دمکراسی نمایندگی – «بورژوایی» – در غرب و فراتر از سیستم حکومتی مقتدرانهی بوروکراتیک «سوسیالیسم واقعاً موجود» آنهم در جامهی روسیاش.[1]
موضوع این مقاله «چپ نوین و خودگردانی کارگری» در یوگسلاوی سابق است. در این کشور بر بستر جنبش 68 احتمالا موقعیت یکتایی بوجود آمد. چرا که اتحادیهی کمونیستهای یوگسلاوی (BDKJ) یکی از معدود احزاب حاکم در عرصهی جهانی بود که اعتراضاتِ جهانی را بهعنوان تأییدی بر شالودهی مبانی سیاسیاش ارزیابی کرد. بهطور مثال در 21 مه 1968 ولیکو ولائوویچ یکی از رهبران بلندپایهی حزب و از جنگجویان جنگ داخلی اسپانیا در یکی از جلسات بحث علنی اعلام کرد که اعتراضات در گوشه و کنار جهان را بایستی بهعنوان اعتراضاتی اساساً مثبت ارزیابی کرد. ولائوویچ مطالبات مطرحشده برای «خودگردانی» در تظاهرات فرانسه را امیدبخش قلمداد کرد.[2] چرا که کمونیستهای یوگسلاوی در سال 1948 پس از گسست از استالین خودگردانی کارگری را عملی و آن را بهعنوان وجه بنیادین «راه سوم» مستقل بهسوی سوسیالیسم اعلام کردند.[3] ادامهٔ مطلب »