چوب معلم
متن و اجرا: توماج صالحی
«شهر بدون جغرافیا» داستان شهری است که دیگر وجود ندارد و نویسنده برای بازسازی آن از خاطرات خود و راویانی دیگر سود برده، و شهر را با زبانی شاعرانه بازسازی کرده است.
داستانهای کتاب به گونه ای مجزا از هم اما در ارتباط با هم قرار دارند. شروع همه داستانها با یک فرد آغاز می شود و یک خط ارتباطی همه داستانها را بهم پیوند می دهد.
خبر
جایزهی آزادی بیان در شاخهی هنر در سال ۲۰۲۳ به توماج صالحی، خوانندهی رپ اعتراضی، تعلق گرفت. بنیادگذار این جایزه موسسهی غیرانتفاعیِ «Index on Censorship» است که آثار خلاق در زمینهی دفاع از آزادی بیان را در سراسر جهان پیگیری میکند. توماج صالحی از نخستین هنرمندانی بود که در جنبش آزادیخواهی سال ۱۴۰۱ به حمایت از مردم آزادیخواه برخاست و در اعتراض به سرکوبهای حاکمیت ترانههای اعتراضی منتشر کرد. به همین دلیل در هشتم آبانماه همان سال دستگیر و بازداشت شد. او ماهها زیر فشار و شکنجه برای اعتراف اجباری بود، اما هرگز به این کار تن نداد. و سرانجام به اتهام فعالیت تبلیغی برضد نظام، همکاری با دولتهای متخاصم و تشکیل گروه غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۶ سال حبس محکوم شد.
تعهد توماج صالحی به مردم آزادیخواه و ایستادگی در برابر سرکوب، الهامبخش ترانههای اعتراضی بسیاری از جوانان بوده است.
من کافرم حسن حسام
من کافرم
برکفرخویشتن
ایمان دارم
و از خدای شما و امام و رهبرتان
چون روح مرگ
بیزارم
بر باد باد
جان ِجهان تان
درگردبادِ پُرتَف ِ توفان ِ مردمان
برچیده باد خیمه ی بی داد
در شعله ی شکفته ی فریاد
وگر گرفتن ِ عمامه ها وعباها
و ریش ها و غباها
ایران ما
جهنمتان باد
غاصبان ادامهٔ مطلب »
نجف دریابندری یکی از پرآوازهترین نثرنویسان ما درگذشت. بهعمد نوشتم «نثرنویس» و نه مترجم و نویسنده که، بهقول بزرگی دیگر در عالم ادبیات ما، «دریابندری است و نثرش».
دریابندری ترجمه را از زندان فرمانداری نظامی تهران، پیش از تشکیل سازمان جهنمی ساواک، آغاز کرد، از حول و حوش سال ۳۲ تا ۳۶. مترجمان از زندان آغاز کرده کم نداریم: ابراهیم یونسی، به آذین، فیروز شیروانلو، عبدالصمد خیرخواه، مجید امین مؤید و… روزی باید فهرستی از این مترجمان زبردست پرداخت. دریابندری از مترجمان و نویسندگانی است که برخلاف آن شوخی معروف گروچو مارکس: «من از هیچ شروع کردم و در سایه سعی و تلاش شبانهروزی به قعر فقر و فاقه سقوط کردم!» از پایهایترین و ابتداییترین عناصر ادبیات آغاز کرد و به جایی رسید که به جرئت میتوان گفت تحولی ماندنی در نثر فارسی پدیدآورد و اگرنه بزرگترین مترجم عصر حاضر ادبیات داستانی ما که به یکی از بزرگان ترجمهی ما مبدل شد(کافیست چاپ نخست «وداع با اسلحه»ی همینگوی را با یک فاصله پنجاه و چند ساله با ترجمهی داستان کوتاه مشهور همین نویسنده «آدمکش ها» مقایسه کنید تا عیار کار دستتان بیاید). ادامهٔ مطلب »
به یاد رفیق از دست رفته ایرج حیدری
آن که میاندیشد
به ناچار دم فرو میبندد
اما آنگاه که زمانه
زخم خورده و معصوم
به شهادتاش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت …
نوزده سال از خاموشی شاعر بزرگ، احمد شاملو، گذشته است، اما او چونان قلهای است که هر چه از آن دورتر شویم عظمتش را بیشتر در مییابیم. بامداد شاعر، ستایشگر عشق و آزادی، یک دم از سرنوشت انسان همعصر خود غافل نبود. همهی عمر از مقاومت در برابر ستمی سرود که بر مردم روا داشته میشد. از همین رو، ستیز با نابرابری، سانسور و آزادی کُشی در شعرها و سخنانش موج میزند.
ترانه زیبای فیروز تحت عنوان يروز – زهرة المدائن (قدس، گل شهرها)
ایستاده بر چکاد عشق
آبی ی آسمان
سقفِ سینه اش
با شورشی
در زانو هاش
زن
پرچم را رها نمی کند . ادامهٔ مطلب »
بگذار ناسزا بگویند ، بگذار حتا استاد شفیعی کدکنی نیز ، سنگ که نه ، گِلی پرتاب کند بر این حلاج که انکار عدو بود و الله وُ اکبر وصفی از او . بگذار استاد شاعرش نداند . بگذار حتا سنگ مزارش را بشکنند ، دل مردم دوستدارش را . او همیشه با ماست در رگبارهای تابستان وُ در برگ ریزان پاییز ، در زندان وُ در خیابان های شورشی ، صدایی که درد مشترک بود ، مفهوم والای روشنفکری ، و همیشه بر دولت و نه با دولت . تا بود قلم در دستش به واکاوی درد انسان ، قامت استوار کرد واز انسان وُ عشق گفت . حضور قاطع او در پهنه ی ادبیات ما از الک تاریخ گذشته است همچون نیمای بزرگ و حذف او ازاین تاریخ نا ممکن .
«دشنه در دیس» است
حرامیان در گوشه وُ کنار
پیچیده در مه وُ
رفته با خیال
در ساحل انتظار
قدم می زند
شاعرِخسته ادامهٔ مطلب »