راهکارهای کاهش شکاف میان سطح اعتراضات کارگری و سطح سازمان یابی مستقل

از جمله محور مهمی که در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر امسال توجه به آن می تواند در بهبود شرایط مبارزه جنبش کارگری و رابطه اش با جنبش های هم سرنوشت حائز اهمیت باشد، دلایل و زمینه های گسترش شکاف میان سطح اعتراضات با سطح سازمان یابی مستقل و راهکارهای کاهش آن است.

 با فروکش اعتراضات مستقیم خیابانی خیزش ژینا در یک سال اخیر، حاکمیت فرصت را برای وارد ساختن ضربات هر چه بیشتر به تشکل های مستقل کارگری و کانون های صنفی معلمان، شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، فعالین حقوق زنان و سایر بخش ها و لایه ها مناسب دید. نیروهای امنیتی کلیه فعالین و کنشگرانی را که از طریق فعالیت علنی در فضای مجازی و واقعی، شرکت در سخنرانی ها و قرائت بیانیه ها در تجمعات صنفی، انتشار مقالات انتقادی در شبکه های اجتماعی با مشخصات واقعی، و حضور سازمانگرانه علنی در جنبش مطالبه گری به سادگی مورد شناسایی قرار داده و برایشان پرونده سازی امنیتی کرده بودند را با برخوردهای خشن بازداشت و بازجویی کرده؛ به دادگاه کشانده و با احکام سنگین زندان، اخراج و یا تعلیق از کار از گردونه فعالیت های آزاد و سازمانگرانه به اجبار خارج کردند. اخراج و بازنشستگی اجباری۳۶ نفر از فعالان صنفی معلمان و صدور احکام ظالمانه بیش از۶۰ سال حبس تعزیری برای فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی در گیلان، همچنین احکام صادره برای سه عضو سندیکای شرکت واحد، چند نمونه از این برخوردهای سرکوبگرانه سازمان یافته است.

در نتیجه این سرکوب ها اولا، شکاف میان سطح و دامنه اعتراضات بخش های مختلف اردوی کار و ظرفیت های بلافصل لازم برای سازمان یابی مستقل آنها گسترش یافته است. یعنی میزان اعتراضات بسیار فراتر از میزان سازمانگران مستقل میدانی است و این رابطه به شکلی است که عملا از درون اعتراضات یک سال اخیر شاهد شکل گیری تشکل های مستقل کارگری جدید نبوده ایم. ثانیا پراکندگی فعالین کارگری و کنشگران اسیر در زندان های مختلف کشور، فرایندهای همگرایی های مبارزاتی در میان بخش های مختلف اردوی کار را با وجود تقویت هم راستایی های مطالباتی در میان پایه اجتماعی لایه های مختلف این اردو، بسیار دشوارتر کرده؛ عملکرد مبتنی بر همکاری پایدار میان تشکل های مستقل کارگری را تقلیل داده و دایره مشارکت نیروها در چنین سطحی را محدود کرده است. ثالثا: مشارکت سازمان یافته جمعی و موثر تشکل های مستقل در نبردهای موضعی طبقاتی میان اردوی کار با طیف سرمایه و دولت را که بنا به قاعده باید در کادر فصل مشترک های مبارزاتی برجسته قرار بگیرد تضعیف کرده است. رابعا: بستر و زمینه گسترش فعالیت برای جریان منحرف بسیجی- امنیتی «دانشجویان عدالتخواه» و عناصر «محور مقاومتی» متحد آنان با بهره برداری از رانت فعالیت علنی متکی بر رسانه های تبلیغاتی رسمی را در کنار خانه کارگر و در راستای پیشبرد همان هدف های ضد کارگری فراهم کرده است.

اگر چه سرکوب تشکل های مستقل به هر قیمت و به هر بهانه از ارکان اصلی سیاست های دیکتاتوری مذهبی حاکم برکشور است که تحت هر شرایطی به عنوان یکی از اولویت های مهم آن در طول سال های موجودیتش پیگیری شده، و اگر چه مجازات فعالین و کنشگران در خیزش انقلابی و مقابله با ظرفیت های سازمان یابی مستقل اعتراضات بعد از خیزش ژینا در کانون تمرکز سرکوبگران بوده، با این حال شکاف ناشی از سرکوب ها در حوزه سازمان یابی و همگرایی نسبت به حجم و دامنه اعتراضات، صرفا نشانه قدرقدرتی نهادهای امنیتی و اشراف اطلاعاتی جامع آنها نیست. در شکل گیری این شکاف، عواملی نظیر بقایای توهم تحقق پذیری کامل مطالبات پایه ای و اساسی به شرط اعتراض و سازماندهی علنی فعالیت های مطالبه گرانه ی مسالمت آمیز در چهارچوب شرایط جاری، کنش های نامنطبق بر سطح واقعی توازن قوا، درک ساده انگارانه و انحرافی از علنیت در حوزه کنشگری، و رشد فردمحوری، خودمرکزانگاری و محفلیسم فرقه ای به جای مبارزه جمعی تشکل های مستقل بر اساس سطح توافقات هم موثر بوده است.

توجیه سطح سرکوب های جاری رژیم به نام پیامدهای طبیعی فعالیت های علنی کنشگران و رد لزوم آسیب شناسی این فعالیت ها با هدف حفظ نیرو و جلوگیری از بازداشت های گسترده در عین تداوم اعتراضات علنی، رویکردی تسلیم طلبانه است که به جنبش کارگری ضربه می زند و مانع پیشروی آن می شود. البته تشکل های مستقل کارگری با جمع بندی ضربات وارده بر فعالین خود در یک سال اخیر گام هایی عملی در مسیر کاهش آسیب ها برداشته اند. مثلا شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان بعد از بازداشت اعضای فعال این شورا، به جای تداوم روش سابق در بازتاب فعالیت ها، تبلیغات، سخنرانی ها، مقالات و گزارش های فعالیت های اعضای شورای هماهنگی، سخنگویی خارج از تیررس دستگاههای سرکوب انتخاب کرده و بخش قابل توجهی از برخوردهای لازم و ضروری اما دارای هزینه انسانی در حوزه سرکوب را به سخنگو محول کرده است. میزان موضع گیری های جمعی شورا به جای واکنش های انتقادی فردی اعضای جدید افزایش یافته و واکنش های کانون های عضو شورا تقریبا جایگزین فعالیت های فردی علنی اعضای جدید هیئت مدیره کانون های ضربه خورده عضو شورا شده است. یا مثلا جمع بندی مجموعه فعالیت های علنی و تبلیغی ماههای اخیر سندیکای شرکت واحد، تفاوت محسوسی با پیش از دستگیری سه تن از اعضای سرشناس این سندیکا را نشان نمی دهد و همین خود محسوس ترین دلیل آن است که بسیاری از حوزه های فعالیت علنی، بدون چهره های علنی که نیروهای امنیتی به سادگی برایشان پرونده سازی کنند هم قابل پیگیری است. البته روشن است که جای خالی فعالین سندیکایی زندانی در زمینه های دیگر بشدت محسوس است اما آن «زمینه های دیگر» هم می توانسته اند و حالا هم می توانند بدون رویکرد علنی کمابیش تداوم یابند.

اطلاعات موجود حاکی از آن است که پس از بازداشت های گسترده، میزان استفاده از پاکسازی اتوماتیک گفتگوهای دو و چند نفره ادمین های کانال ها و گروههای مستقل تلگرامی و کارگری بیشتر شده، در ذخیره سازی اطلاعاتی که می تواند با تصرف موبایل ها در یورش نیروهای امنیتی به خانه های فعالین کارگری به دستگیری سایر اعضای محافل کارگری منجر شود تجدیدنظرهایی از نظر رعایت امنیت فعالین صورت گرفته است، تشکیل کارگروههای مبتنی بر همگرایی پایدار تشکل های مستقل کارگری زیر فشار سرکوب افت کرده، اما تشکیل کارگروههای مشترک و موقت در فضای مجازی که در چهارچوب سازماندهی اقدامات مشترکِ مشخص قرار می گیرند و پس از تصمیم سازی و اجرا حذف می شوند بیشتر شده است. میزان تمرد کارگران معترض به تعیین یک نماینده کارگری برای مذاکره با کارفرما برای پیگیری مطالبات شان پس از تجربه مکرر بازداشت و اخراج از کار آن نماینده و یا اعمال فشار و تطمیع وی از سوی نیروهای امنیتی بیشتر شده است. حالا برای اکثریت فعالین روشن است که یک اعتصاب کارگری اگر چه نمی تواند مخفی باشد و یا یک کنش اعتراضی هماهنگ بازنشستگان در چندین استان در زمان واحد و با مطالبات مشترک اگر چه نمی تواند غیر علنی باشد، اما کل مباحث سازماندهی و هماهنگ سازی شعارها و مطالبات آنها می تواند و باید پنهان بماند. در غیر این صورت هرگز هیچ شکلی از همکاری پایدار میان فعالین ایجاد نمی شود و نیروهای امنیتی به سادگی آب خوردن دوره به دوره فعالین و کنشگران را با پرونده سازی امنیتی از محیط فعالیت ها پاکسازی می کنند. نکته مهم این است که مجموعه اقدامات و راهکارهایی که می تواند سطح امنیت جمعی در فعالیت های کنشگرانه را ارتقا دهد، بویژه در عصر شبکه های اجتماعی، نه مستلزم انزوا از محیط اجتماعی، ترک خانه و کاشانه و شغل و دست بردن به اسلحه است، نه دانش پیچیده فنی خاصی طلب می کند که در دسترس فعالان و کنشگران جنبش کارگری نباشد. مثلا این که اطلاعات فعالین دیگر را بی جهت ذخیره نکنیم، توانایی فنی خاصی نمی خواهد، کافی است دکمه پاکسازی اتوماتیک موبایل خود را فعال کنیم. یعنی کار یک دکمه است! تعیین سخنگو به جای سخنگویی تک تک افراد علنی یک جمع سازمان یافته ای که علنی و آشکار در برابر نظامی بشدت سرکوبگر و اقتدارگرا می گوید خواستار پایان دادن به وضع موجود «از پائین» است، کار فنی پیچیده ای نیست و هیچ یک از اعضای آن را هم به چریک های حرفه ای جان برکف و جدا از توده مردم تبدیل نمی کند. این کار به سادگی عبارت است از جلو کشیدن سرمایه و پشتوانه جمعی به جای سرمایه و پشتوانه فردی برای مقابله کم هزینه تر با دیکتاتوری. البته روشن است که بدون فداکاری ها و قهرمانی های آن سرمایه های فردی، بستر جلوکشیدن سرمایه جمعی هم به سادگی فراهم نبود، چرا که اساسا چنین سرمایه ای در سطحی تاثیرگذار شکل نمی گرفت. پیش کشیدن سرمایه اجتماعی در شرایط سرکوب و کاهش رویکردهای فردمحورانه ی پر هزینه در مطالبه گری نتیجه تصفیه حساب با بقایای درک اصلاح طلبانه ازعلنیت در جنبش مطالباتی مزد و حقوق بگیران در حوزه سازمان یابی است که بر پایه جمع بندی عملکردها، دستاوردها، ناکامی ها و ضربات سرکوبگران استوار است.

اتحاد کارگران انقلابی ایران

اول اردیبهشت 1403

و 20 آوریل 2024

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.