پخش اعترافات اجباری تلویزیونی، به عنوان یک ابزار تهدید، فشار و سرکوب، یک سنت امنیتی چهل ساله در نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است. همواره و پس از هر اعتراض، تجمع یا رخدادی، تعدادی بازجو-خبرنگار به خط میشوند تا نامستندی در توجیه واقعه بسازند. این نامستندها که احتمالاً شاخصترین نمونهی آن، «مستند هویت» در توجیه قتلهای زنجیرهایِ قبل و بعد از ۱۳۷۵ بوده است، همیشه بخشی از آنتن صدا و سیما را به خود اختصاص داده است.
هر چند ظاهراً، آنچنان که در قضیهی دروغ بزرگ سقوط هواپیمای اوکراینی، موکداً ثابت شد، این نه فقط متهمان و محکومان و زندانیان سیاسی، که مسئولین حکومت هم میتوانند سوژهی نامستندها باشند!
بخش عمدهی ما، شاید تصور کنیم که تمام مردم ایران، این شانتاژهای خبری را نادیده میگیرند و از روی آنها عبور میکنند. اما متاسفانه چنین نیست. تکرار و تکرار و تکرار، در دروغگوییهای امنیتی، میتوانند عوامل پروپاگاندا و جنگ روانیای باشند که در دراز مدت، به شکلی حقیقی، به باورهای بدنهی مردم معترض و جان به لب آمده آسیب بزنند. به ویژه برای کسانی که در شهرهای کوچکتر زندگی میکنند، این نامستندها میتوانند زندگی را تلخ و مختل کنند. ادامهٔ مطلب »