مرگ دیکتاتور؛ در میانه تف انداختن و شادی و مراسم تدفین

در آذر ۱۳۸۵ که اگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی درگذشت دو سه روزی جسد او را در محلی قرار داده بودند تا هوادرانش به او ادای احترام کنند و آخرین وداع را داشته باشند. در این مراسم که برای مخالفان و شکنجه‌شدگان و بستگان قربانیان حکومت ۱۸ ساله پینوشه چندش‌آور و خشم‌انگیز بود ۶۰ هزار نفری شرکت کردند، اغلب با گریه و زاری و سلام هیتلری.

در خیابان‌ها اما بستگان قربانیان و آسیب‌دیدگان از استبداد و شکنجه و کشتار دوران پینوشه به شادی و پایکوبی مشغول بودند.

با مرگ پینوشه خانم میشل باچلت، رئیس جمهور سوسیالیست شیلی در وضعیت مخمصه‌آمیزی قرار گرفت. او امتناع کرد که برای دیکتاتور مراسم دولتی تدفین برگزار کند.

پدر خانم باچلیت مقام افسر ارشد وفادار به دولت آلنده قربانی تعدی و شکنجه‌های حکومت پینوشه شد و جان خود را از دست داد. خانم باچلت نیز مجبور شد با مادرش به خارج بگریزد.

با این همه او حالا او در مقام ریاست جمهوری می‌بایست، ضمن ممانعت از برگزاری مراسم دولتی برای رئیس شکنجه‌گران پدر خویش و کسی که باعث شد سال‌ها در تبعید از کشورش به‌سر برد، نماینده‌ای به اجتماع خانواده و بستگان و هواداران پینوشه بفرست، چرا که بخشی از جامعه که در دوران پینوشه به آلاف و الوفی رسیده بود یا درس لازم را از جنایات دیکتاتوری نگرفته بود و نیز بخشی از ارتش که همچنان به پینوشه ارادات داشتند انتظار داشتند که دولت چنین اقدامی انجام دهد.

باشلت هم درست یا نادرست تصمیمش این شد که وزیر دفاع را نوک پایی و تلگرافی به مراسم خانواده و بستگان و هواداران پینوشه بفرستد و قال قضیه را بکند. وزیر دفاع که به مراسم رسید، هوادران پینوشه با هوکردن او نشان دادند که تاملات دولت بی‌مورد بوده و سیر و سلوک و ذهن قطبی‌شده هواداران پینوشه مشکلش بیشتر از آن است که با برخی اقدامات دولت تغییری در آن آنجام شود.

در این میان، کوادرودوس پراتس، نوه ژنرال کارلوس پراتس، فرمانده کل ارتش شیلی در دوران آلنده هم به صرافت افتاد که از برابر جسد پینوشه عبور کند و به سبک خود به مرگ او واکنش نشان دهد.

ژنرال پارتس که سال ۱۹۷۳ با کودتای پینوشه به آرژانتین گریخته بود، یک سال بعد در این کشور همراه با همسرش در جریان انفجاری که در خودروش روی داد، به قتل رسید. دادگاهی در آرژانتین سازمان امنیت پینوشه رامسئول این انفجار اعلام کرد.

نوه پارتس زمانی که پس از چند ساعت ایستادن در صف به جلوی جنازه پینوشه رسید در میان چشمان حیرت‌زده هواداران دیکتاتور آب دهانش را به سوی او پرت کرد.

سربازان نزدیک به جسد کوادرودوس را بازداشت کردند، که پس از چند ساعتی آزاد شد.

حرفش این بود که احساس نیاز می‌کرد که باید چنین اقدام غیرمتعارفی را نسبت به قاتلان پدر بزرگ و مادر بزرگ خود انجام دهد.

کوادردوس اما در مقام مشاور سیاسی یک انجمن محلی در یکی از محلات ثروتمند نشین سانتیاگو شغل خود را از دست داد. در جامعه اما هواداران اقدام او کم نبودند. نمایندگانی در مجلس پیشنهاد کردند که یک «تفگاه‌ ملی» با نام آگوستو پینوشه ایجاد شود.

و هنوز هم جامعه شیلی درگیر بازخوانی تاریخ استبدادی و جنایات دوران پینوشه است، دورانی با دستکم سه هزار کشته سیاسی، ۳۰ هزار مورد شکنجه و ۳۰۰ هزار تبعیدی و گریخته از میهن خویش.

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.