استفاده ابزاری از هنر و ادبیات برای چهره سازی از قصاب تهران

در زمان های نه چندان دور و قبل از گسترش شهرنشینی روستاها هر از چندگاهی حضور کولیها را پذیرا بودند. این کولیها بخشی از نیازهای روستائیان، مانند سفیدکردن ظروف، تیز کردن داس، نعل کردن اسب،  و از این قبیل را برآورده می کردند. کولیها در ایام عزاداری در تعزیه خوانی ها هم نقش ایفا می کردند. می گویند روزی یکی از این کولیها در تعزیه نقش امیرالمومنین را بازی می کرد. در حین تعزیه متوجه می شود تیشه ای بی دسته روی زمین افتاده، تصمیم می گیرد که تیشه را از دست ندهد. پس هم چنانکه مدح حسین می گفت خطاب به آن دیگر کولی می خواند:

یا حسینم یاحسینم یاحسینم یا حسین

تیشه ی بی دسته وردار از روی زمین

کولی همراهش ضمن همراهی با وی می سراید 

من در این فکر و خیالم یا امیر المومنین

———–

معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی مرگ قصاب تهران را بهانه ای ساختند برای تولید ابتذالی به نام «قطعه سیدابراهیم». آنها در ساخت این قطعه با استفاده از  فضای موسیقی خراسانی یکی از آثار استاد محمدرضا شجریان را کپی برداری کرده اند.

در طول نزدیک به نیم قرن، حاکمیت استبدادی در ارتباط با هنر، ادبیات و موسیقی دو شیوه ی موازی را پیشه کرده است. سانسور و سرکوب اهالی هنر، و ادبیات از یک سو و هدر دادن سرمایه ی این مردم برای جایگزینی فرهنگ و ایدئولوژی ضد انسانی خود به جای فرهنگ غنی و رنگارنگ اقوام و ملیّت های صلح طلب و مقاوم جغرافیای کشور. اقوام و مللی که هنر، ادبیات و موسیقی برای آنها نمادی از هم پیوندی آنها با طبیعت و با زندگی است.

موسیقی برای توده های مردم ابزاریست برای تقویت روحیه مقاومت، پلی برای همدلی، تسلی ی درد و صدای زندگی. مردم با موسیقی دشتی و خراسانی در هنگامه سختی ها همیاری و دستانِ یاریگر همدردان را جستجو می کنند. این موسیقی در سرتاسر کشور ذهنیتی را بین توده ها ایجاد کرده است. شادی ها و غم های آنان در این موسیقی تداعی می شوند. این موسیقی اندوه کویر و خشکی شمال خراسان را با صدای موسیقی به تصویر می کشد. اشعار از زندگی مردم برگرفته می شوند، و موسیقی خود را در جان انسان ها جاری می سازد. مردم همه اینها را از زندگی و از طبیعت وام گرفته اند.

جمهوری اسلامی با ساختن این قطعه مبتذل سعی می کند که از این ذهنیت مردم در رابطه با موسیقی خراسانی و دشتی بهره برداری سیاسی کرده و چهره کریه قصاب تهران را موجه جلوه دهد. اما تجربه ی پایداری فرهنگ و هنر در تمامی سرزمین های تحت تسلط دیکتاتوری به شکل عام، و کشور ما، ایران به شکل خاص نشان می دهد که این تحرکات در درازمدت به ضدّ خود تبدیل می شوند. کپی برداری از سروده های هنری و استفاده از موسیقی محلی مردم نمی تواند چهره قصاب تهران را به سیدمحرومان تبدیل کند. در شرایط معمولی ممکن است که این شیوه تاثیرگذاری آنی و کوتاه مدت داشته باشد، ولی با توجه به رویگردانی عمومی مردم از جمهوری اسلامی همین تاثیر کوتاه مدت نیز از آنها دریغ خواهد شد.

قطعه مبتذل «سیدابراهیم» را اینجا گوش کنید

اتحاد کارگران انقلابی ایران

پنجم خردادماه هزار و چهارصد و سه

بیست و پنجم ماه می دوهزار و بیست و چهار

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.